کمال‌گرام

متمایل به کمال

۱۹۷ مطلب با موضوع «سبک شعر :: غزل» ثبت شده است

بمان برادرِ من، وقت، وقتِ رفتن نیست

بمان برادرِ من، وقت، وقتِ رفتن نیست
بمان، شتاب مکن، وقت، وقتِ مردن نیست

هنوز جنگ من و جنگ ما تمام نشد
هنوز فرصتِ این‌گونه رخت‌بستن نیست

اگرچه قصه‌ی ما، قصه‌ی شهادتِ ماست
اگرچه مرگ در این راه گَردِ دامن نیست

مباد خاطر ما بشکند بدونِ شما
مباد گریه بیاریم، وقت شیون نیست!

یکی برفت و هزاران دوباره برخیزد
سپاه می‌رزمد گر در آن تهمتن نیست

شهیدِ خدمتِ مردم شدن سزای دل است
که هیچ خوشه چنین در تمامِ خرمن نیست

به خاک دفن‌شدن، لذتِ مبارزه است
مباد این‌که بمانیم و خاکِ میهن نیست

بمان برادر من، تا نهایتِ این راه
نرو که طاقت لبخندهای دشمن نیست
«نجیب بارور»

بمان برادرِ من وقت وقتِ رفتن نیست

شهید سیدابراهیم رئیسی

نجیب بارور

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

با عناد و ناجوان‌مردی و با تحریمِ ما

با عناد و ناجوان‌مردی و با تحریمِ ما
دشمنت هرگز نخواهد دید، ترس و بیم ما

«تا شهادت با ولایت» راه و رسم کوثری‌ست
مادر سادات فرمود این روش تعلیمِ ما

زخم بر زخم است آری، داغ بر داغ است آه
آری اما عاقبت غم می‌شود تسلیمِ ما

می‌رسد مردی که بارِ آسمان بر دوش اوست
می‌کُند دنیا بهاری جاودان تقدیمِ ما

روزِ میلادِ علی موسی‌الرضاجان سال‌هاست
روز پروازِ کبوتر بوده در تقویمِ ما

در میان کوه‌های کشورت آسوده‌ای
آه، ابراهیم، ابراهیم، ابراهیم ما
«نغمه مستشارنظامی»

با عناد و ناجوان‌مردی و با تحریمِ ما

شهید سیدابراهیم رئیسی

نغمه مستشارنظامی

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

در ما قیامت کن، قیامت، سیّدابراهیم!

در ما قیامت کن، قیامت، سیّدابراهیم!
ای صاحبِ جود و کرامت، سیّدابراهیم!

ما را خبر از خویش بی‌خود کرده، اما تو..
اما تو راحت باش راحت، سیّدابراهیم!

تو شاد از دیدار با ما مردمِ دل‌تنگ
ما خسته از دنیای غُربت، سیّدابراهیم!

از ابتدا هم تو شهید زنده‌ای بودی
سهم تو شد آخر شهادت، سیّدابراهیم!

دیدار با تو بار دیگر آرزوی ماست
دیدار ما روز قیامت، سیّدابراهیم!
«علی‌رضا قزوه»

در ما قیامت کن قیامت سیّدابراهیم!

شهید سیدابراهیم رئیسی

علی‌رضا قزوه

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

کشانده‌ای دل یک شهر را به همراهت

کشانده‌ای دل یک شهر را به همراهت
سفر به‌خیر و سلامت! خدا به همراهت

عبای ساده‌ی تو سایه‌سارِ مردم بود 
برو که سایه‌ی «آلِ عبا» به همراهت

چه کرده‌ای مگر ای مرد با دلِ این قوم؟
که هست این همه دستِ دعا به همراهت

به روی شانه‌ی تو بارِ‌ دردِ‌ امت بود
بگو که می‌بری‌اش تا کجا به همراهت؟

کبوترِ حرمی، رو به آسمان رفتی
دعای حضرتِ موسی‌الرضا به همراهت

دلم گرفته از این روزگارِ رنج‌آلود
ببر به شهرِ شهیدان مرا به همراهت
«عاطفه خرمی»

شهید سیدابراهیم رئیسی

عاطفه خرمی

کشانده‌ای دل یک شهر را به همراهت

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

من و تو بار‌ها دیدیم در تاریخ، در تقویم

من و تو بار‌ها دیدیم در تاریخ، در تقویم
مسیرِ آتش از بهرِ سیاووش است و ابراهیم

به استقبال مرگت رفتی و فهمید استکبار
کسی جرأت ندارد تا شهادت را کُند تحریم

به پایان می‌بری، چون مصطفی شصت‌وسه سالت را
و جانت را به سلطانِ خراسان می‌کنی تقدیم

اگر مَرد است و دارد در دلش شوقِ شهادت را
نباید تا شهادت منصرف گردد از این تصمیم

و کارت در کویرِ تشنه‌ی دنیا که پایان یافت
نشستی در کنارِ صاحبانِ کوثر و تسنیم

به من گفتی: حروفِ عشق را از هم جدا بنویس
نوشتم من "الف، با، را، الف، ها، یا، در آخر میم"

بهارِ هشتمین نورِ امامت هشت و پیشِ آن
درختی این‌چنین باید فرود آرد سرِ تعظیم
«احمد شهریار»

احمد شهریار

شهید سیدابراهیم رئیسی

من و تو بار‌ها دیدیم در تاریخ در تقویم

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

که می‌گوید که ما امروز از دولت جدا هستیم؟

که می‌گوید که ما امروز از دولت جدا هستیم؟
همیشه هم‌صدا بودیم و با هم هم‌صدا هستیم

تمامِ مردمِ مستضعفِ ایران سیه‌پوشِ..
عزایِ خادمِ آقا «علی موسی‌الرضا» هستیم

نمی‌ماند زمین یک‌لحظه هم تابوتِ ابراهیم
ببیند آن‌که دوشش زیر تابوت است، ما هستیم

درست است این که دارد زورِ خود را می‌زند
درست است این که از تحریم‌ها در تنگنا هستیم

درست است این که می‌خواهند از حق دست برداریم
از اهدافی که پایش قرص و محکم سال‌ها هستیم

کسی ما را در این دنیا نخواهد دید دشمن‌شاد
برادر داده‌ایم از دست، اما روی پا هستیم

سبویی گر شکست این بار هم نذرِ سرِ ساقی
سبویی گوشه‌ی مِی‌خانه‌ی «قالو بلا» هستیم

چه فرقی می‌کند در جبهه‌ی سوریه یا جُلفا؟
چه فرقی می‌کند تو چه پُستی یا کجا هستیم؟

حرم یعنی همین جمهوریِ اسلامیِ ایران
برای خاطرِ این خاک می‌جنگیم، تا هستیم

شهیدان زنده هستند و رجایی‌ها نمی‌میرند
چهل سال است در جمعِ شهیدانِ خدا هستیم
«حسین خزائی»

حسین خزایی

شهید سیدابراهیم رئیسی

که می‌گوید که ما امروز از دولت جدا هستیم؟

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

پُر از توایم، پراکنده‌ای هوایت را

پُر از توایم، پراکنده‌ای هوایت را
سپرده‌ای به پرنده، غمِ صدایت را

به ابر و ماه و درختانِ دائماً به قنوت
سپردی اشک و نمازِ شب و و دعایت را

برای این‌که به ماه راه را نشان بدهی
به جا گذاشتی ای رود، ردّ پایت را

چقدر مثل رجایی، چقدر باهنری
به ما نشان بده اندوهِ آشنایت را

غبارروبیِ دریا و کهکشان بودی
بیا بیا بتکان غربتِ عبایت را

به قله‌ها که رسیدی، رها شدی، آری
چگونه شرح دهم اوجِ ماجرایت را؟

به جز صلابت و خدمت نبود در کارت
نبود، هر چه که گشتیم عکس‌هایت را

چقدر جای تو خوب است، هیچ‌کس اما
برای ما نگرفته هنوز جایت را
«عاطفه جوشقانیان»

شهید سیدابراهیم رئیسی

عاطفه جوشقانیان

پُر از توایم پراکنده‌ای هوایت را

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

نماند آن‌که دلش بی‌قرارِ رفتن بود

نماند آن‌که دلش بی‌قرارِ رفتن بود
همان‌که خادمِ مخلص، برای میهن بود

همیشه یاور مردم، همیشه حق‌باور
همان‌که خوبیِ او واضح و مبرهن بود

به جنگِ دَدمنشان رفت در تمامی عمر
که استوارِ رهِ حق چنان تهمتن بود

کسی که منسبِ او خادم‌الرضا بوده
چنان کبوترها در پیِ پریدن بود

چنان کبوترِ عاشق که بی‌نفس مانده
تمام دغدغه‌اش ازقفس‌پریدن بود

چه خوش شکست بتِ نفس را چو ابراهیم
همان‌که روحِ بلندش، فراتر از تن بود

رئیسِ جمهور اکنون شهیدِ جمهوری‌ست
نماند آن‌که دلش بی‌قرارِ رفتن بود
«سیدعلی‌رضا حسینی»

سیدعلی‌رضا حسینی

شهید سیدابراهیم رئیسی

نماند آن‌که دلش بی‌قرارِ رفتن بود

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

بیا تا بنگریم اندیشه‌ی مردانِ میدان را

بیا تا بنگریم اندیشه‌ی مردانِ میدان را
بیا تا بشنویم آوازِ سرخِ سربداران را

هزاران راهِ نارفته، هزاران قله رویارو
گواهی می‌دهد آیه‌به‌آیه عهد و پیمان را

کسی که بال بگشاید که رهْ هموار بنماید
به آغوشش کشیده طعنه‌های تندِ توفان را

میانِ جنگلِ انبوه، پرواز و مِه و باران
خیال‌انگیز معنا می‌کند معراجِ انسان را

همیشه ماجرای غیرتِ تاریخ، تکراری‌ست
رقم خواهد زد ابراهیم،‌ تقدیرِ گلستان را

اجل گاهی به زانو در می‌آید از شُکوهِ عشق
به آتش می‌کِشد پروانه بی‌پروا دل و جان را

پس از هفت آسمان در آسمانِ هشتمِ غربت
به چشمِ خویش دیده خادمی، شاهِ خراسان را
«نصیبا مرادی»

بیا تا بنگریم اندیشه‌ی مردانِ میدان را

شهید سیدابراهیم رئیسی

نصیبا مرادی

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

جانِ جمهور است مُلکِ آریا

جانِ جمهور است مُلکِ آریا
معدنِ نور است این جغرافیا

گفت زیر بیرقِ کُفر و نفاق
زندگی ننگ است و مردن کیمیا

جز شقایق، گُل نمی‌آید به دشت
بس‌که سیراب است از خونِ پِیا

وقتی از صحرا بهار آمد به کوه
یاد کن از پهلوانانِ کیا

کاروانِ عُمر می‌گوید بمان!
ساربانِ مرگ می‌گوید بیا!

تیره شد از خونْ زمین، اما هنوز
می‌مکد از خونِ پاکِ اولیا

سیّدابراهیمِ ما هم شد شهید
کُشته‌ی عشق‌ند آلِ ایلیا

کو طبیبِ مهربانِ مَحرمی
تا نهد بر زخمِ دل‌ها مومیا؟

تا ابد هرگز نمی‌گردد تمام
جنگِ اهلِ صدق با صُلحِ ریا

از گلستانِ شهیدانِ وطن‌
می‌دمد هر دم نسیمِ کبریا

گرچه خاکِ پوریا را باد بُرد
زنده است، اما مرامِ پوریا

آن‌قَدَر در نیستی ماندم که باد
ریخت خاکم را به دریا گوییا

از کجا می‌آید این مرغِ غریب؟
گَردِ پَرهایش به چشمم توتیا

بیش از این ای آسمان! راضی مباش
روی خونِ ما بچرخد آسیا

ما به فرمانِ امینیم ‌ای وطن!
در نبردِ اولیاء و اشقیا
«قادر طراوت‌پور»

جانِ جمهور است مُلکِ آریا

شهید سیدابراهیم رئیسی

قادر طراوت‌پور

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌