کمال‌گرام

متمایل به کمال

پناهم علی‌ بن موسی‌الرضاست

پناهم علی‌ بن موسی‌الرضاست
که شاهم علی‌ بن موسی‌الرضاست

هراس از شبِ ظلمتم نیست که نیست
که ماهم علی‌ بن موسی‌الرضاست
«محمدمهدی سیّار»

امام رضا (ع)

محمدمهدی سیّار

پناهم علی‌ بن موسی‌الرضاست

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

من و تو بار‌ها دیدیم در تاریخ، در تقویم

من و تو بار‌ها دیدیم در تاریخ، در تقویم
مسیرِ آتش از بهرِ سیاووش است و ابراهیم

به استقبال مرگت رفتی و فهمید استکبار
کسی جرأت ندارد تا شهادت را کُند تحریم

به پایان می‌بری، چون مصطفی شصت‌وسه سالت را
و جانت را به سلطانِ خراسان می‌کنی تقدیم

اگر مَرد است و دارد در دلش شوقِ شهادت را
نباید تا شهادت منصرف گردد از این تصمیم

و کارت در کویرِ تشنه‌ی دنیا که پایان یافت
نشستی در کنارِ صاحبانِ کوثر و تسنیم

به من گفتی: حروفِ عشق را از هم جدا بنویس
نوشتم من "الف، با، را، الف، ها، یا، در آخر میم"

بهارِ هشتمین نورِ امامت هشت و پیشِ آن
درختی این‌چنین باید فرود آرد سرِ تعظیم
«احمد شهریار»

احمد شهریار

شهید سیدابراهیم رئیسی

من و تو بار‌ها دیدیم در تاریخ در تقویم

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

باور نمی‌کرد آنچه را می‌دید، دیدی؟

باور نمی‌کرد آنچه را می‌دید، دیدی؟
در کوه، باری، چشم‌های رود، تَر بود
در مرگِ مردی چون تو گویا گریه می‌کرد
آخر غروبْ امروز خون‌آلودتر بود

باران نه،‌ اشکِ ابرها می‌ریخت آرام
مِه نه، که بغضِ مرگ جاری بود در کوه
ای آن‌که بی‌اندوه رفتی، کُشت ما را
امروزهای بی‌کسی، انبوهِ اندوه

ایمان، امینِ خانه‌زادِ چشم‌هایت
از روزهای پیشِ‌رو بی‌بیم بودی
در جنگِ با فرعونیان، موسایِ عمران
در جنگِ با نمرود، ابراهیم بودی

چشم و چراغِ کشورِ ما بودی، آری
برگرد باز از برنگشتن دست بردار
ما بی‌تو تنهاییم و بُت‌های فراوان
از راه‌های رفته برگرد ای تبردار

گفتیم برمی‌گردی از آتش دوباره
یک ایل را با این خیالْ آرام کردیم
گفتیم برمی‌گردی اما برنگشتی
دیروز را روزِ مبادا نام کردیم
«محمدحسین نجفی»

باور نمی‌کرد آنچه را می‌دید دیدی؟

شهید سیدابراهیم رئیسی

محمدحسین نجفی

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

اندوه‌گینم مثلِ ابری که

اندوه‌گینم مثلِ ابری که
بارانِ روی بال‌گردت شد
هم‌دردِ مردم بودی و آن شب
جنگل پناهِ کوهِ دردت شد

تا آمدی امید پیدا شد
در تاروپودِ جانِ محرومان
حالا ببین از داغِ جان‌سوزت
پُرخون شده چشمانِ محرومان

ای مرد! از داغت دلم خون است
اخبارِ پروازت جهانی شد
مانند روزی که خبر آمد
سردارِ دل‌ها آسمانی شد

اصلاً فراموشت نشد سیّد!
حال‌وهوای کودکِ غزّه
همراه تو تا اوج خواهد رفت
بی‌شک، دعایِ کودکِ غزّه

عُمرت، عجب حُسنِ ختامی داشت
پرواز با یارانِ همراهت
راهِ رجایی بود راهِ تو
پایان گرفت اندوهِ جان‌کاهت

ای خادمِ شمس‌الشموس، امروز
چشم‌انتظارت می‌شود سلطان
هرگز فراموشت نخواهد کرد
جمهوریِ اسلامیِ ایران
«سمانه خلف‌زاده»

اندوه‌گینم مثلِ ابری که

سمانه خلف‌زاده

شهید سیدابراهیم رئیسی

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

صد داغ به دل داشت، از آن هیچ نگفت

صد داغ به دل داشت، از آن هیچ نگفت
یک بار از این دردِ نهان هیچ نگفت

با آن‌که زبانِ دردِ این مردم بود
از زخمِ زبانِ ناکسان هیچ نگفت
«ناصر فیض»
 

شهید سیدابراهیم رئیسی

صد داغ به دل داشت از آن هیچ نگفت

ناصر فیض

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

که می‌گوید که ما امروز از دولت جدا هستیم؟

که می‌گوید که ما امروز از دولت جدا هستیم؟
همیشه هم‌صدا بودیم و با هم هم‌صدا هستیم

تمامِ مردمِ مستضعفِ ایران سیه‌پوشِ..
عزایِ خادمِ آقا «علی موسی‌الرضا» هستیم

نمی‌ماند زمین یک‌لحظه هم تابوتِ ابراهیم
ببیند آن‌که دوشش زیر تابوت است، ما هستیم

درست است این که دارد زورِ خود را می‌زند
درست است این که از تحریم‌ها در تنگنا هستیم

درست است این که می‌خواهند از حق دست برداریم
از اهدافی که پایش قرص و محکم سال‌ها هستیم

کسی ما را در این دنیا نخواهد دید دشمن‌شاد
برادر داده‌ایم از دست، اما روی پا هستیم

سبویی گر شکست این بار هم نذرِ سرِ ساقی
سبویی گوشه‌ی مِی‌خانه‌ی «قالو بلا» هستیم

چه فرقی می‌کند در جبهه‌ی سوریه یا جُلفا؟
چه فرقی می‌کند تو چه پُستی یا کجا هستیم؟

حرم یعنی همین جمهوریِ اسلامیِ ایران
برای خاطرِ این خاک می‌جنگیم، تا هستیم

شهیدان زنده هستند و رجایی‌ها نمی‌میرند
چهل سال است در جمعِ شهیدانِ خدا هستیم
«حسین خزائی»

حسین خزایی

شهید سیدابراهیم رئیسی

که می‌گوید که ما امروز از دولت جدا هستیم؟

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

از کوه صدای بی‌صدایی آمد

از کوه صدای بی‌صدایی آمد
با باد شمیم کربلایی آمد

بعد از چهل‌وسه سال یک‌بار دگر
در کشورِ ما عطر رجایی آمد
«محمدرضا بازرگانی»
 

از کوه صدای بی‌صدایی آمد

شهید سیدابراهیم رئیسی

محمدرضا بازرگانی

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

پرستویی و لانه در پیت بود

پرستویی و لانه در پیت بود
همیشه آب و دانه در پی بود

تو کوچه‌کوچه در حالِ محبت
شهادت خانه‌خانه در پیت بود
«عاطفه جوشقانیان»
 

شهید سیدابراهیم رئیسی

عاطفه جوشقانیان

پرستویی و لانه در پیت بود

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

پُر از توایم، پراکنده‌ای هوایت را

پُر از توایم، پراکنده‌ای هوایت را
سپرده‌ای به پرنده، غمِ صدایت را

به ابر و ماه و درختانِ دائماً به قنوت
سپردی اشک و نمازِ شب و و دعایت را

برای این‌که به ماه راه را نشان بدهی
به جا گذاشتی ای رود، ردّ پایت را

چقدر مثل رجایی، چقدر باهنری
به ما نشان بده اندوهِ آشنایت را

غبارروبیِ دریا و کهکشان بودی
بیا بیا بتکان غربتِ عبایت را

به قله‌ها که رسیدی، رها شدی، آری
چگونه شرح دهم اوجِ ماجرایت را؟

به جز صلابت و خدمت نبود در کارت
نبود، هر چه که گشتیم عکس‌هایت را

چقدر جای تو خوب است، هیچ‌کس اما
برای ما نگرفته هنوز جایت را
«عاطفه جوشقانیان»

شهید سیدابراهیم رئیسی

عاطفه جوشقانیان

پُر از توایم پراکنده‌ای هوایت را

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌

نماند آن‌که دلش بی‌قرارِ رفتن بود

نماند آن‌که دلش بی‌قرارِ رفتن بود
همان‌که خادمِ مخلص، برای میهن بود

همیشه یاور مردم، همیشه حق‌باور
همان‌که خوبیِ او واضح و مبرهن بود

به جنگِ دَدمنشان رفت در تمامی عمر
که استوارِ رهِ حق چنان تهمتن بود

کسی که منسبِ او خادم‌الرضا بوده
چنان کبوترها در پیِ پریدن بود

چنان کبوترِ عاشق که بی‌نفس مانده
تمام دغدغه‌اش ازقفس‌پریدن بود

چه خوش شکست بتِ نفس را چو ابراهیم
همان‌که روحِ بلندش، فراتر از تن بود

رئیسِ جمهور اکنون شهیدِ جمهوری‌ست
نماند آن‌که دلش بی‌قرارِ رفتن بود
«سیدعلی‌رضا حسینی»

سیدعلی‌رضا حسینی

شهید سیدابراهیم رئیسی

نماند آن‌که دلش بی‌قرارِ رفتن بود

۰۳ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کمال‌گرام ‌